هــزاربوسه عســـلی درپاکــت عشــق،بامِهـــرومحبّـــت درصندوق برای تـــک رفیقــــم...
آتش عشق...
رفیــق 4 حــــرفه،ولــــی اگه رفیقتـــوفــرامـوش کنــــــی،خیلـی حـرفه...
آتش عشق...
خــــــدایابه تنهــــاییتــــ قَسَمَــــت میـــدهم،دل هیــــــچکس رابه آنچـــــه قسمتــش نیســت عــــادت نده...
آتش عشق...
دلتنــــگی احســاس قشـنگیه،وقتــی بدونــی اونیکــه دوستـش داری،هیچـوقت فراموشـت نمیکــنه...
توی یه جمعی یه پیرمردی خواست سلامتی بده گفت :
می خورم به سلامتی ۲ بوسه !!
بعد همه خندیدن و هم همه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم ۲ بوسه ؟!!
گفت :
اولیش اون بوسه ای که مادر بر گونه بچه تازه متولد شده میزنه و بچه نمی فهمه...
دومیش اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش میزنه و مادرش متوجه نمیشه ….
آتش عشق...
آنقـدر نیستـی
کــه گاهــی حـــس مـی کنـم
عشــق را نسیـه به مـن داده ای
بی تـابــم !
انقـــد می خــواهـمــت . . .
آتش عشق...
معلم گفت «الف» گفتم او.
معلم گفت «ب» گفتم با او.
معلم گفت «پ» گفتم پیش او.
معلم گفت «ج» خواستم بگویم جدایی گفت نگو!
آتش عشق...خیال نبودنت نیز زیباست…
اصلا بگذار صادقانه بگویم…
هر خیالی که ردی از تو داشته باشد زیباست…
چه عاشقانه به رویت لبخند زدم
و تو چه مهربانانه لبخندم را پاسخ گفتی …
و این شد
عاشقانه ی آرام" من و تو"...
مــَـن نــگاه تـــو را شـعـر مے کـنـم!
تـــو شـعــر مـَــرا نـــگاه مے کنـے!
× بـــازے عجیـبـی ستــــ ×
شـعــر نـــگاهِ تــــو ،
روےِ قـــافیـــه هاےِ دلـــــــم مے نشینــد …
اَگــــَر میدآنی دَر دُنیـآ کــَسی هست که بـآ دیدَنــَش
رَنگ رُخســآرَت تغیـــیر میکنــَد،
و صــِدای قــَلبـَت اَبرویــَت را به تــآراج میبــَرد،..
مــهـم نیــست که او مـآل تــو بــآشــَد…
مــهــِم این استــ که فـــَقــَط بــــآشـَد،
زِندگیـــ کــُند ، لــِذَت ببرَد و نــَفــَس بـــکشــَد …
هوا نیستــــم
امــــا همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم
حال عجیبـــی ست دیدن ِ
همان آسمان که
… شاید “تو” …
دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای...
گفتم نرو پر پر میشم ... گفتی میخوام رها باشم....
گفتم آخه عاشق شدم ... گفتی میخوام تنها باشم
گفتم دلم گفتی بسوز ... گفتم یه عمری باز هنوز
گفتم پس عمرم چی میشه ... گفتی حدر شد شب و روز
گفتم آخه داغون میشم ... گفتی به من خوش میگزره....
گفتم بیا چشمام به تو ... گفتی آخه کی میخره
گفتم منو جسم میدیدی ... گفتی آره بی قیمتی
گفتم یه روز کسی بودم ... با من نکن بی حرمتی
گفتم صدام میمیره باز ... گفتی به درد بسوز بساز
گفتم حالا که پیر شدم ... گفتی که از تو سیر شدم
گفتم تمنّا میکنم ... گفتی میخوام خوردت کنم....
گفتم بیا بشکن تنو ... گفتی فرمواش کن منو
آتش عشق...
بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته
آسمان پر باران چشم هایم
بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه
بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟
آغوشت را تــــنگ تر کن...
حســـــــــادت میکنم به هــــــــــوایی که میان من وتوست
آغوشت را تنگتر کن....
بـــی مرز میــــــــخواهمت ...
آتش عشق...
برایم تعریف کن هرگز فراموش نشدن چه حسی دارد...
تو که هر لحظه در خاطرمی...
آتش عشق...
سکوت وصبوری آدماروبه حساب ضعف وبی کسی شون نذار؛
شایدهنوزبه چیزایی بای بندن؛چیزایی که شمایادتون نیست...!
آتش عشق...